گفته ميشود در اكثر اتحاديه و اصناف افرادي سنتي به واسطه خوشنامي در رأس قرار دارند كه نماد بازار سنتياند. اين موضوع به خودي خود امري ناميمون نيست، اما حقيقت امر اين است كه همين افراد براساس نگاه سنتي متوجه تغيير و تحولات بازارها نيستند كه همين بيتفاوتي ممكن است كل صنف را تحتالشعاع قرار دهد.
البته شايد هم غفلت از تحولات عميق، ناشي از وضعيت سياستزده محيط اقتصادي است كه ناگزير آحاد فعال در اصناف را كوتاهمدتنگر كرده و آنها را درگير تحولات روزمره به خصوص در حوزه متغيرهايي مانند ارز، ميزان واردات، ميزان ماليات و يا حتي تحولات روابط بينالملل كرده است.
به عنوان مثال در زمان حاضر طلافروشان منطقه سبزهميدان اكنون بنا به تصميمات مقطعي موجود حتماً كاسبي خود را به طور موقت در كسادي ميبينند و گرايش به خريد طلا كه زماني مورد علاقه اكثر ايرانيان بود به خريد سكه و طلاي مستعمل تبديل شده است. با اين حال به غير از اين عوامل مقطعي و تحميلي در هر صنفي كه سرك ميكشيد مشكلاتي بديهي و واضح را ميتوان دريافت كه میشود با راهحلهاي سادهای همچون همكاري، همدلي و استفاده از تكنولوژي روز حل كرد يا دستكم با درك بهتر شرايط روز با آن مواجهه منطقي داشت.
يكي از اين پديدههاي مورد غفلت در اصناف و اتحاديهها بيتوجهي به فضاي مجازي است كه برخي را خيلي زود گرفتار كرده و برخي را در صف تحولات قرار خواهد داد؛ به عنوان مثال مغازهداران مستقر در محله امين حضور اكنون چند سالي است كه به خوبي قدرت فضاي مجازي و سايتهاي فروش مانند ديجي كالا و باميلو را دريافتهاند يا تاكسيراني در تهران و چند شهر ديگر تهران اكنون ميدانند كه ديگر آن تركتازيهاي گذشته را در نحوه خدمات و تعيين قيمت ندارند يا اتحاديه باركشان و پيك موتوريها هم با اسنپ موتوري خوب ميدانند چه مصيبتي بر آنها وارد شده و چه چشماندازي دارند.
اما هنوز برخي از اتحاديهها و اصناف هستند كه همچنان در خواب غفلت و ناآگاهي به سر ميبرند و نميدانند كه چه چشماندازي در انتظار آنهاست. برخي اصناف مانند موادغذايي و سوپريها هم تا زماني كه يك فروشگاه زنجيرهاي به محله آنها نيايد آن را درك نميكنند.
با اين حال دو نكته مسلم، واضح و مبرهن است:
1- اين عدم درك موج چهارم يعني انقلاب فناوري اطلاعات، عامل توجيهپذيري در مقابل تغييرات نيست و مقاومت در مقابل آنها ولو با اعمال نفوذ تنها عواقب را به تعويق مياندازد.
2- جنس تحولات و آثار انقلاب فناوري اطلاعات بهگونهاي است كه به راحتي از روي روشهاي سنتي عبور خواهد كرد.
با عنايت به همين دو اصل مهم در مسير موج چهارم نكته مهمي كه اصناف، رؤسا و هيئت مديره آنها به آن بيتوجهند اين است كه با همه مقاومتهاي احتمالي و تلاشهاي سنتي بازيگران فعلي در صورت تطابق ندادن با شرايط و تحولات جديد ممكن است كه با همه قدرتهاي بالقوه جاي خود را به بازيگران جديد بدهند. اين در حالي است كه قدرت اتحاديه و اصناف به اندازهاي هست كه با يك برنامهريزي صحيح بتوان از اين موج چهارم حداكثر بهره را براي هم صنفيها و در قالب اتحاديه و اصناف لحاظ كرد.
مثال ساده اين موضوع نيز ميتواند به راحتي درباره تاكسيراني يا رستورانداران باشد. تصور كنيد اگر اين اصناف و اتحاديهها با درك شرايط موجود و استفاده از فضاي مجازي كه تلفنهاي همراه در اختيار آنها قرار داده بود، چه خدمات بهينهاي را ميتوانستند به جاي اسنپ قرار دهند و نرمافزار كارپينو تا اين حد به حاشيه نميرفت و مورد بيمهري قرار نميگرفت و از همه مهمتر اكنون تا اين حد اتحاديه تاكسيراني در مقابل يك گرتهبردار نرمافزار تلفن همراه كه از روي «اوبر» كپي مناسبي كرده، احساس ضعف و ناتواني نميكرد.
با اين حال اين تمام ماجرا نيست، زيرا نگاهي به نقشآفريني دنياي مجازي بهعنوان يك مزيت ساز قوي و پرقدرت در حوزه خردهفروشي و خدمات به مشتريان به تدريج بازيگراني را از خارج از اتحاديه بر آنها تحميل كرده كه به تقليل قدرت اصناف منجر شده است و همين موضوع زنگ هشداري جدي و تهديدي بزرگ براي اصناف و شاغلان فعال كنوني در همه رستههاي صنفي است. در حالي است كه اتحاديهها و اصناف ميتوانند با يك برنامهريزي جدي و با استفاده از نيرويهايي كه با فضا و دنياي مجازي آشنا هستند، فضاي مجازي را نيز در خدمت اعضا قرار دهند و خدمات بهتر به مشتريانشان ارائه كنند.
آيا اصناف و اتحاديهها اين موضوع را جدي ميگيرند؟